نیکاجوننیکاجون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نیکا جون هدیه ناز خدا

اولین روز دور بودن نیکا از مامانی

1392/12/15 17:39
439 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نیکا جون.میخوام از روز 92/1212برات بنویسم .حدودا یه هفته ای بود که استرس این روز رو داشتم.ناراحتاسترس روز و ماه خیلی خیلی زود میگذره به سرعت شش ماه مرخصی مامانی تموم شد.تا به این روز تمام تنها موندن نیکا بدون مامانی شاید روی هم رفته یه ساعت یا دوساعت بیشتر نمیشد.از اونجایی که تو شیر خودمو میخوری وشیشه هم اصلا نمیتونی بخوری کار رو سختر کرده بود.روز قبلش که دو ساعت پیش مامانیجون بودی یک ساعت گریه کرده بودی منم خیال کردم شاید دلپیچه داشتی بیخیال شدم و اما اولین روز کاری من بعد از تولد خوشگلم روز خیلی خیلی سخت وپر استرسی بود نه تنها گشنه مونده بودی کلی هم گریه کرده بودی.اون روز منم کلی گریه کردم .از روز دوم کاری یه ساعت رو پاس شیر میگرم میام پیشت این جوری بهتر شد واز استرس من کمتر شد خدارو شکر کم کم داری عادت میکنیهورا.وقتی واسه پاس شیر میام منو میبینی کلی ذوق میکنی . البته مهمتر از هر چیزی دست مامانجون درد نکنه که بهتر از من داره به تو میرسه ایشالاه خدا همه مادرها رو سلامت نگه داره واقعا نعمتهای بزرگی هستن که وجودشون مقدس دستش درد نکنه ما که نمیتونیم جبران زحمات بکنیم قلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مریم مامان آرین
18 اسفند 92 0:20
ای جانم!!!کاش از مامانی گلش دور نمیشد
مامان پرنیا
19 اسفند 92 12:08
نازی خاله جون میدونم چقدر سخته
فاطمه مامي نيكا
پاسخ
اولش واقعا سخت بود
مامان الینا
21 اسفند 92 16:59
سلام مامانی.برای من و الینا هم اولش خیلی سخت بود ولی کم کم عادت کردیم .نیکا جونم کم کم عادت میکنه
فاطمه مامي نيكا
پاسخ
سلام گلم اره خدارو شكر الان ديگه نيكا عادت كرده
مامان آیهان
27 اسفند 92 12:49
ا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم. 4شنبه سوری مبارک
فاطمه مامي نيكا
پاسخ
مرسي ماماني ايشالاه سال 93 سال خوبي باشه